نفس های عاشقانه

متن مرتبط با «لحظه ها» در سایت نفس های عاشقانه نوشته شده است

داستان های آموزنده-4

  •   پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد   صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "پدر این را می داند    پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ..., ...ادامه مطلب

  • لحظه

  • نه از آغاز،چنین رسمی بود   و نه فرجام ،چنان خواهدشد   که کسی جز تو،تو را دریابد   تو در این راه رسیدن به خودت، تنهایی   ظلمتی هست اگر   چشم از کوچه ی یاری ،بردار   و فراموش کن این کهنه خیال   نور فانوس رفیقی که تو را در یابد   دست یاری که بکوبد  در را   پرده از پنجره ها برگیرد،قفل را بگشاید   کوله بارت بردار   دست تنهایی خود را تو بگیر   و از آیینه بپرس؟منزل رو شن خورشید کجاست!   شوق دریا اگرت هست روان باید بود   ورنه ،در حسرت همراهی رودی   به زمین خواهی شد   مقصد از شوق رسیدن خالیست   راه،سرشار  امید   و بدان کین امروز   منتظر فرداییست   که تو دیروز ،در ام,لحظة,لحظه به لحظه,لحظه دیدار نزدیک است,لحظه مرگ,لحظه آخری,لحظه ها,لحظه شدن بكارت,لحظه مرگ مرتضی پاشایی,لحظه جان دادن,لحظه صدام ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها